محل تبلیغات شما
یه روز که از سر کار برگشتم خونه دیدم مادر گوشی و شارژر و کلا بساطمو از تو پذیرایی جمع کرده رفته گذاشته تو اتاقم بعدشم با تشر گفت برا چی میای تو پذیرایی میخوابی؟ مگه تو اتاق نداری؟ دیگه نبینم اینجا بخوابیااا منم که مظلوم گفتم باشه میرم تو اتاقم حالا چند روز پیش از خواب بیدار شدم به محض اینکه از اتاقم رفتم بیرون گفت هیچ میدونی چقدر پول برق اومده؟ گفتم نه(حالا یه مبلغ نسبتا زیادی گفت) بعدشم گفت کولر اتاقتو دیگه روشن نکن بیا تو پذیرایی بخواب! + ازهمین جا تا تو

مظلوم گیر آوردن :)

شرایط سختی بود :|

تو ,پذیرایی ,اتاقم ,حالا ,یه ,مظلوم ,تو پذیرایی ,تو اتاقم ,بیرون گفت ,هیچ میدونی ,گفت هیچ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود اهنگ جدید + پخش انلاین شیمی علمی برای زندگی فنون مشاوره